دوست خوب درباره وبلاگ آخرین مطالب آرشیو وبلاگ لینک های ویژه پیوندها
آمار وبلاگ
چهارشنبه 90 شهریور 23 :: 8:59 عصر :: نویسنده : مهدی
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست ..... عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛ عشق یعنی کوشش بی ادعا ..... عشق یعنی مهر بی اما اگر ؛ عشق یعنی رفتن با پای و سر ..... عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛ عشق یعنی جان من قربان اوست ..... عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو ..... عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛ عشق یعنی بوسه بی شهوتی ..... عشق ، یار مهربان زندگی ؛ بادبان و نردبان زندگی ..... عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛ در کویری چشمه ای جاری شده ..... یک شقایق در میان دشت خار ؛ باور امکان با یک گل بهار ..... در خزانی برگریز و زرد و سخت ؛ عشق تاب آخرین برگ درخت ..... عشق یعنی روح را آراستن ؛ بی شمار افتادن و برخاستن عشق یعنی زشتی زیبا شده ؛ عشق یعنی مهربانی در عمل ؛ عشق یعنی گل به جای خار باش ؛ پل به جای اینهمه دیوار باش ..... عشق یعنی یک نگاه آشنا ؛ دیدن افتادگان زیر پا ..... عشق یعنی تنگ بی ماهی شده ؛ عشق یعنی ماهی راهی شده ..... عشق یعنی آهویی آرام و رام ؛ عشق صیادی بدون تیر و دام ..... عشق یعنی برگ روی ساقه ها ؛ عشق یعنی گل به روی شاخه ها ..... عشق یعنی از بدیها اجتناب ؛ پرواز پروانه از لای کتاب موضوع مطلب : سه شنبه 90 شهریور 22 :: 6:0 عصر :: نویسنده : مهدی
دارا جهان ندارد موضوع مطلب : سه شنبه 90 شهریور 22 :: 5:52 عصر :: نویسنده : مهدی
به چه می خندی تو؟ به مفهوم غم انگیز جدایی؟ به چه چیز؟ به شکست دل من؟ یا به پیروزی خویش؟ به چه میخندی تو؟ به نگاهم که چه مستانه تو را باور کرد؟ یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟ به چه میخندی تو؟ به دل ساده ی من میخندی که دگر تا به ابد نیزبه فکر خود نیست؟ خنده دار است بخند... موضوع مطلب : دوشنبه 90 شهریور 21 :: 11:44 عصر :: نویسنده : مهدی
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
کجا باید صدا سر داد؟
به زیر کدامین آسمان، روی کدامین کوه؟
که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه
که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد!
کجا باید صدا سر داد؟
فضا خاموش و درگاه قضا دور است
زمین کر، آسمان کور است
نمی خواهم بمیرم، با که باید گفت؟
اگر زشت و اگر زیبا اگر دون و اگر والا من این دنیای فانی را هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم به دوشم گرچه بار غم توانفرساست وجودم گرچه گردآلود سختی هاست نمی خواهم از این جا دست بردارم! دلم با صد هزاران رشته، با این خلق با این مهر، با این ماه با این خاک با این آب ... پیوسته است مراد از زنده ماندن، امتداد خورد و خوابم نیست توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست جهان بیمار و رنجور است موضوع مطلب : چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها موضوع مطلب : جمعه 90 شهریور 18 :: 9:30 عصر :: نویسنده : مهدی
هرچند در کشور ما صاعقه زیاد روی نمیدهد، اما رعایت چند نکته ایمنی در زمان وقوع صاعقه الزامی است. نخست اینکه در دشت باز قرار نگیرید، به زیر درخت نروید (چون احتمال برخورد صاعقه با درخت زیادتر است) و اگر هیچ پناهگاهی نبود، خودتان را جمع و جور کنید و روی زمین بنشینید! موضوع مطلب : پنج شنبه 90 شهریور 17 :: 4:30 عصر :: نویسنده : مهدی
آیا میدانستید که دانشمندان ثابت کرده اند که گل سرخ ترکیبی از بوی 40 نوع گل مختلف است ؟ هواپیمای بویینگ سنگین وزن را تحمل کند ؟ دار است ؟ هم به اندازه وسعت کره مشتری نمیشود ؟ برابر وزن خود غذا میخورند ؟ استوایی آن بسیار سرد است ؟ غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند ؟ بینند ؟ دارند ؟ خواهد شد ؟ موضوع مطلب : پنج شنبه 90 شهریور 17 :: 4:27 عصر :: نویسنده : مهدی
راحت میشم حجابت منو کشته اینطوری عروس خانم را تحویل میگیرن ابتکار جالب با یه بطری آب اینو میگن مخ به روزترین آیفون دنیا از دست این دزدها که به فرغون هم رحم نمیکنن به به چقدر به فکر مسافرین هستن - هنوز بلد نیست بنویسن ابتلا به بیماری - بجاش نوشتن ابطال - اما شما ناراحت نشید - باور کنید دکتراشون خوبن - با سوادن یه با سواد دیگه حالا هی رعایت نکنید تا زلزله بیاد هممون بمیرم انشالله ای بابا این کارت سوخت همه را از هم دور کرده ها
موضوع مطلب : پنج شنبه 90 شهریور 17 :: 2:29 عصر :: نویسنده : مهدی
شهر پمپی، شهری در ایتالیای اِمروزی یا روم باستان در روز 19 اوت سال 79 میلادی در پی فعالیت آتشفشانی کوه وزوو که 28 ساعت ادامه داشت به زیر 6 متر کوهی از مواد مذاب و خاکستر آتشفشانی رفت. حادثه آنقدر ناگهانی روی داد که همه چیز در شهر به همان حالت که در اثنای زندگی روزمره بود دست نخورده ماند و امروز دقیقا به همان گونه که دو هزار سال پیش بودند باقی است. گویی زمان منجمد شده است.
این شهر به وسیله انفجارهای آتشفشانی کوه «وزوو» نابود شد. آتشفشان وزوو سمبل کشور ایتالیا و قبل از آن نشانه شهر ناپل است. کوه آتشفشانی وزوو اگرچه طی دو هزار سال گذشته آرام بوده است اما نام آن را کوه اخطار گذارده اند. چنین نامی به دلیل فجایع و حوادثی بوده است که در تاریخ از این کوه به ثبت رسیده است. فاجعه ای که برای «سدوم و عمورا» روی داد شباهت زیادی به حوادث تخریب گر شهر پمپی داشته است. در سمت راست وزوو شهر ناپل و سمت شرق آن شهر پمپی قرار دارد. مذاب و خاکستر ناشی از فوران آتشفشانی که دو هزار سال پیش روی داد حیات را از این شهر برچید. موضوع مطلب : |
||||