سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوست خوب
درباره وبلاگ


سلام فقط دوس دارم بهتون خوش بگذره,همیشه سعی کردم حتی اگه ناراحتم خودمو شاد نشون بدم,پس بدو بدو شادی
لینک های ویژه
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 16
  • بازدید دیروز: 41
  • کل بازدیدها: 138578
سه شنبه 90 شهریور 29 :: 6:52 عصر ::  نویسنده : مهدی

مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت کارهات رو روبراه کن
منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه: من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن
شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته میره ماموریت کارهات رو روبراه کن
معشوقه هم که تدریس خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه: من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام
پسره زنگ میزه به پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم
پدر بزرگ که اتفاقا همون مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو لغو کن من با نوه ام سرم بنده
منشی زنگ میزنه به شوهرش و میگه: ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه
شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت
معشوقه زنگ میزنه به شاگردش میگه: کارم عقب افتاد و این هفته بیکارم پس دارم میام که بریم سر درس و مشق
پسر زنگ میزنه به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم برنامه اش عوض شد و میاد
مدیر هم دوباره گوشی رو ور میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد حاضر شو
که بریم مسافرت...




موضوع مطلب :